سایه بان روشنی

دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است




توي دادگاه عشقت منو محكومم كن

منو از داشتن هر چي عشقه محرومم كن

حبس ابد ببر برام هر چي بگي من حاضرم

به خاطر دوست داشتنت تا چوبه ي دار هم ميرم

خودم ميخوام پيش همه به جرمم اغراق كنم

هرچي گفتم حقيقته دوباره تكرار كنم

توي دادگاه عشقت عاشقي جرم منه

حكم اعدام زير بارون عاقبت دوست داشتنه

توي زندون خاطراتت تنها همدم منه

دل بي رحم تو سنگه منو آتيش مي زنه

اما فكر نكن يه لحظه هم زير حرفم ميزنم

زير شكنجه هم كه باشم از تو دل نميكنم

رو در و ديوار زندون اسمتو حك ميكنم

اگه جون ندم از عشقت به خودم شك ميكنم

روز موعود رسيده روز رهايي از تنه

اوج معراج يه عاشق لذت از عشق مردنه

................

نوشته شده در یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:15 توسط parisa|


آخرين مطالب
» يك رنگ و هزار رنگ
» دختر دانشجو
» ســــوز پـــنــج شـــنــبــه هــا
» دادگــــــاه عـــشـــــق
» سرنوشت
» آیا میدانستید ؟؟؟؟؟
» چیزای جالب حتما ببینید........!!!
» عشق............
» چرا وقتی عصبانی هستیم داد میزنیم؟؟؟؟
» شعر !!!!!!!
» پنجره !
» عهد !
» نامه ای از ویکتور هوگو